ادامه مصاحبه دکتر مطیع با مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) با عنوان « عاشورا، روح دنیای مدرن را نشانه گرفته است.»
سوال: زمان هایی که شیعه حکومت نکرده است هم برایمان مهم است.
پاسخ: می شود تقیه، می شود اپوزوسیون، می شود اقلیت. در بحث تقیه به
یک موضوع، حداقل یا حداکثر نگاه می کردند. اما از تقیه چیزی بهدست نمی آید. مثلا جمعی نزد حضرت امام صادق(ع) رفتند وگفتند
ما چگونه وضو بگیریم و امام به همان شکل اهل سنت، توصیه نمودند. در این میان، شما
نمی توانی بفهمی منظور اصلی امام چه بوده است. بعداً بعضی شیعیان گفتند که اینطور
نبود و این وضوی سنّی ها بود و امام فرمودند که بین آنها یک جاسوس بود که می خواستند
به دشمنان خبری بدهند و مشکلساز شوند و بدین ترتیب امام تقیه کرد.
سوال: ما سه دورة شیعه بیشتر نداریم. دورة صفویه، دورة آل بویه و
دورة جمهوری اسلامی.
پاسخ
: چرا.گروه های کوچک شیعه، مثلا در تبرستان و دیلمان و...
بودند اما یک برنامة منسجم وکامل نداشتند. آن کدام حکومت است که ما آن را تایید می کنیم؟
حکومتی است که عملکرد سیاسی آن به مبانی اهل بیت و قرآن و دستورات قرآن نزدیک تر
است و ما حس می کنیم که عملکرد سیاسیشان با گذشت زمان جای خود را باز می کند.
سوال: آن اندیشه ای که شما می فرمایید کدام اندیشه است؟
پاسخ
: اندیشة امام خمینی(ره). که من این اندیشه را اندیشة
کاملی می دانم و معتقدم باید از این اندیشه زمانی بگذرد تا معلوم شود که اصل آن
چیست؟ بعد از ۴۰ سال هنوز خیلی زود است که در مورد اندیشة امام قضاوت کنیم و باید مثلا
۳۰۰ سالی بگذرد تا اندیشة درعمل ونظر پخته شود و خود را نشان دهد. گاهی باید یک
اندیشه به جایی برسد که بتوان آن را نقد و بررسی کرد. بعضی اندیشه های جهان اسلام
را به تازگی می توان مورد بررسی قرار داد.
سوال: همانجایی که شما می فرمایید شیعه یک اپوزوسیون بوده، یک منش سیاسی
واحدی وجود دارد که: هیچ حکومتی که امام شیعه در راس آن حکومت نباشد، حکومتی نیست
که ما بپذیریم.آیا این درست است؟
پاسخ: بله. اگر بپذیریم از باب تقیه و اجبار است.
سوال: پس این مدل سیاسی است و ما می بینیم زمانی که به دوران صفویه
می رسد، علمای شیعه با یک تناقض جدی روبهرو هستند که مثلا یک فردی آمده و به
علمای شیعه عرض ارادت دارد و امام معصوم هم نیست و همان زمان یک محقق کرکی پیدا می شود
و می گوید اشکالی ندارد. بالاخره یک پادشاه عادل وجود دارد. این تغییر اساسی را
شما چگونه می بینید؟
پاسخ: این اضطرار است. وتقیه. همه اش اضطرار است.
سوال: همان زمان هم علمایی را داریم که با صفویه کنار آمده اند.
پاسخ: درست است. لطفا اسامی این افراد را برای من هم بگویید. چون من
اسم کسانی را که کامل با صفویه کنار آمده اند، نشنیده ام.. اگر می بینیند که یک
سری با حکومت کنار آمدند؛ مثلا علامه مجلسی، قطعا راضی نبوده اند. شاه عباس اول در
اصفهان کم خدمت نکرده است. ولی بعد، بچة خودش را به علت مستی می کُشد و هیچ عاقلی
این را نمی پذیرد و تایید نمی کند.
سوال: اصل این است که علما این حکومت را پذیرفته اند و با آن کنار
آمده اند.
پاسخ: خیر. به دلیل اضطرار است.
سوال: چه اضطراری؟ می توانستند حکومت را رد کنند.
پاسخ: آن ها فکر می کردند که این یک فرصت است و می توانند از این
فرصت و فرجه، به نفع خودشان استفاده کنند.
سوال: آیا این فرصتطلبی نیست؟
پاسخ: یرای مثال، کسی فکر می کند الآن می تواند جلوی یک سری از مفاسد را بگیرد. مثل علی بن
بقطین که از شیعیان ناب امام کاظم(ع) بود و به دستور امام در دربار هارون بود.
علامه مجلسی و خواجه نصیر هم وقتی این را می بینند، می گویند پس من هم باید با
حکومت ارتباط داشته باشم. اما هر دوی آنها دلشان از حکومتی که با آن همکاری دارند
خون است. دعوای مشروطه هم همینطور است. مثلا
علامه نایینی بزرگترین مدافع مشروطه است. اما مثالی که برای مشروطه می زند این است
که کنیز سیاهی دستش را شسته و این یعنی بفهمید که من دارم چه خون دلی می خورم نه این که فکر کنید
مشروطه مورد قبول من است.
سوال: می خواهیم به بحث عاشورا و سیاست عاشورا برگردیم. گفته می شود
یک سری از قرائت ها و برداشت های سیاسی که از عاشورا می شود، منجر به اقدامات رادیکالی
در سیاست می شود. مثلا می بینیم که بعضی
قرائت ها، قرائت سیاسی بوده و بعضی شهادتطلبانه. برای مثال، برداشت های مجاهدین
خلق به این نحو، چه زیان هایی که وارد نکرد و چه خسارت هایی که نزد! به نظر شما
این قرائت سیاسی از عاشورا آسیبزا نیست؟
پاسخ:
این را از خود امام حسین(ع) باید پرسید که آقاجان شما که این همه کارهای سیاسی و
شهادتطلبانه کردید و داشتید به مردم خدمت میکردید، آیا آسیبزا نبود؟ چرا همه
امامان بعداز عاشورا مارابه انجا رانمایی می کنند؟از زمان امام سجاد تا زمان امام
عسگری(ع)، همه داشتند آسیبزایی میکردند؟. امام حسین نیز به همین نسبت آسیبزا
بود. چون داشت عاشورا را تبلیغ میکرد و میتوان این را به همة امامان نسبت داد که
شما آدمهای آسیبزایی بودید چون عاشورا را تبلیغ میکردید..!!.
سوال: اما هر عزاداری و هر مراسم عزایی منجر نمیشود به یک قرائت و
خوانش سیاسی داشتن از عاشورا!
پاسخ: بالاخره خوانشهایی که از اهل بیت مطرح شد، همینهاست، یکی از
جنبههای آن قطعاً شهادتطلبی و «هیهات من الذله» و یا «مثلی لا یبایع مثله» است.
اینجاست که نمیتوانید شهادت طلبی وسیاست راازعاشورا جدا کنید. یعنی هرچه زور
بزنید، در بحث عاشورا نمی توانید سکولار باشید. یعنی اگر بتوانید، من خیلی راحت میشوم.!
ولی من نمیتوانم چنین عمل کنم. عاشورا را باید مثل شهید حججی یا شهید فهمیده عمل
کنید. یعنی نمیتوانی عاشورا را قبول داشته باشی و در عین حال، سکولار باشی. اینها
با هم جمع نمیشود. حداقل یکی ازمنظرها وجنبه های عاشورا، شهادتطلبی است. بعد از
منزل زباله، یعنی همانجایی که خبر رسید مُسلم شهید شده است.امام میداند فقط شهادت
درانتظار اوست
سوال: زمانی که ما در خدمت آقای عابدینی بودیم، ایشان تاریخ طبری را
باز کردند و گفتند زمان روبهرویی با لشکر یزید، امام حسین(ع) فرمود یکی از این سه
پیشنهاد را از ما قبول کنید: یک: من برمیگردم به سمت مدینه. دو: میروم به سر
حدّات. سه: میروم نزد یزید و مذاکره میکنم.(یا دستم را بگذارید در دست یزید)
پاسخ: تاریخ طبری معتبر نیست، زیرا این کتاب را سنّی نوشته است و
ممکن است در آن دست برده باشند و تحریف کرده باشند.ضمنا طبری خودش اخبارضد ونقیص
دارد وصفحه ای از ان صفحه دیگر رانقض می کند! ما «مثلی ما یبایع مثله» را قبول داریم یعنی قانون وخط کلی سازش ناپذیری ویالااعطی
الید اعطاء الذلیل ولا افر فرار العبید راقبول داریم.نه دست بیعت ذلت میدهم نه مثل
بردگان فرار میکنم که روز عاشورا فرمودند ودر منابع معتبر هم هست
سوال: امام حسین(ع)، وقتی این جمله را گفت، شمشیر را کشید و رفت به
سوی کوفه که حکومت تشکیل بدهد و یا گفت که مرا رها کنید.
پاسخ: این همان دعوای مطرح است. بعد از منزل زباله، هیچکدام از این
حرفها درست درنمیآید. یعنی امام به قصد اصلاحات، به سوی کوفه میرود. چرا امام
از منزل زباله برنگشت؟ امام حسین(ع) به کوفه رفت تا سپس این حرفها را بزند. خوب
امام برمیگشت و در سرحدات مخفی میشد؟!. میترسید اوضاع خراب شود.؟! چرا جواب
نداد. البته جواب دادند. من بحث مذاکره را قبول ندارم، چون هیچ شاهد شیعی برای آن
نداریم.اگر امام حسین(ع) گفتنه باشندکه اجازه دهید من به کوفه یا مرزهای سرحدات
بروم و یا برگردم مدینه. بدون بیعت یا با بیعت؟!که باز با این حرف جور در نمیآیدوتناقض
درسخن شماپیش می اید.
سوال: اگر بخواهیم شیعه را به عنوان یک جریان مقاوم و مبارز، مخالف
و جریانی که همواره در آن رگههای انقلابی هست، قضاوت کنیم، چنین جریانی نه از
امام علی(ع) و نه از امام حسن(ع) و نه از امام حسین(ع) و نه از امام سجاد(ع) و ...، الگو نگرفته است.
پاسخ: چرا..اصلا همه امامان قبل وبعداز عاشورامارابه مام حسین ع
ارجاع می دهند علامت همه اهل بیت روبه امام حسین ع است مثلا همه امامن بعدی برای امام حسین زیارت دترند
وعزاداری کرده انداین انحصاری است عزاداری، همان عزاداری است که شریعتی گفته یا
همان عزاداری که مطهری گفته است. اقتدا کنیم به اهل بیت.
سوال: در مورد یزیدشناسی روزگار نیز، سوال این است که: تعدادی از
روشنفکران دینی و در صدر آنها، دکتر سروش، این مطلب را مطرح میکنند که جملة «کل
یوم عاشورا و کل ارض کربلا» یک مطلب اشتباهی است و کلاً این دیدگاه که همیشه یک
یزیدی باشد و یک امام حسینی باشد را شما قبول دارید؟آیا شما این جمله دکتر شریعتی
را هم قبول دارید که میگوید : آنانکه رفتند، کاری حسینی کردند و آنها که ماندند
کاری زینبی کردند؟
پاسخ: جمله دکتر شریعتی اشتباه نیست، بلکه مستندنیست. من این حقیقت
را قبول دارم که بین حق و باطل مرزی هست وشق سومی وجود ندارد. دکتر شریعتی از ضحاک
و کاوه شروع میکند تا می رسد به سمت محمد و ابوسفیان ، محمد و ابوجهل و بعد
معاویه و علی و یزید و حسین و ... . اگر موضع حق و باطل باشد؛ حق در برابر باطل
است اگر بحث هستیشناسی یا آنتولوژیک داشته باشیم: اماحق در برابر ظلال است اگر
بحث معرفتشناسی داشته باشیم وا پیستومولوژیک است.